انشای ادبی در مورد پاییز انشا در مورد پاییز هفتم انشا پاییز فصل هزار رنگ مقدمه انشا پاییز انشا در مورد پاییز با مقدمه بدنه و نتیجه انشا درباره پاییز در روستا انشا درمورد پاییز با مقدمه بدنه نتیجه متن عادی درباره پاییز
پاییز می آید.. می آید تا شلوغی های این روزها را در خش خش برگ ها گم کند. می آید تا باران آبان ماه تازه کند بودن ها را کنار یکدیگر.
پاییز پای رفتن ندارد! می آید که ماندن را مانا کند، سنگ فرش های خیابان، نم باران، دست های سرد و جیب های دو نفره، همه اش از فصلی میگوید که کافه هارا شلوغ میکند و خیابان ها را خلوت
اصلا صفای کافه رفتن در پاییز خلاصه شده. آنگاه که در انتظار؛ برگ هارا زیر پا میفشاری. آنگاه که رد یک قطره باران را روی گونه ات حس میکنی و آنگاه که کسی از پشت سر چشم هایت را میگیرد و لبخند مهمان لب هایت میشود؛ پاییز می آید...پس دفتر نقاشی خدا همیشه زیباست اما فصل پاییز را برای دل خودت آرام تر ورق بزن و تمامی رنگ ها را به خاطر بسپار که عشق لابلای همین رنگ های زیباست...
#فاطمه _امینی
از مدرسه جوادالئمه شهر سورشجان (چهار محال و بختیاری)
کلاس یازدهم انسانی
این انشا رو تقدیم میکنم ب دبیر نگارشم خانم یوسف پور از همینجا بهش میگم که من خیلی شما رو دوس دارم ..